میرامووی

یک مارمولک 74 ساله به نام لئو و دوست لاک پشتش تصمیم می گیرند از تراریوم کلاس درس مدرسه فلوریدا فرار کنند که دهه ها در آن زندگی می کنند.

داستان زندگی زوجی به نام‌های هنریتا و جونیور را در سال ۲۰۶۵ به تصویر می‌کشد. یک شب غریبه‌ای به نام ترنس در خانه آن‌ها را می‌زند تا شغلی را به جونیور پیشنهاد دهد. او به جونیور می‌گوید می‌تواند خلبان یک برنامه فضایی شود ولی باید همسرش هنریتا را رها کند و از این بابت خیالش راحت باشد؛ چرا که هنریتا تنها نخواهد ماند و توسط یک ربات که همسان جونیور است از او مراقبت می‌شود…

داستان هر مردی ناقص که مرتکب جنایت می شود. او به زودی متوجه می شود که چقدر حاضر است برای نجات فرزندش پیش برود.

هانا و لیو از آمریکا به استرالیا سفر کرده اند. در استرالیا به یک شغل موقتی در یک شهر معدنی دورافتاده مشغول می‌شوند. آنها به زودی در موقعیتی ترسناک قرار می‌گیرند که به سرعت وخیم تر می‌شود .

هنگامی که ۱۶ موشک هسته ای به سمت ایالات متحده پرتاب می شود و یک حمله خشونت آمیز به طور همزمان ایستگاه رهگیری موشک از راه دور او را تهدید می کند یک ستوان ارتش باید از آموزش تاکتیکی و تخصص نظامی خود برای نجات بشریت استفاده کند..

وقتی دو مرد بزرگ‌ترین قطعه طلا را پیدا می‌کنند، اکنون باید راهی برای حفاری آن پیدا کنند...

یک زوج متأهل که رابطه عاطفی بین‌ آنها مدت زیادی است که از بین رفته است، تصمیم میگیرند به جای طلاق، در یک ازدواج بدون عشق زندگی کنند به شرطی که هر فرد برای خودش یک معشوقه داشته باشد، اما شرایط آن طور که باید پیش نمیرود...

تراویس بلاک یک مامور دولتی می باشد که با گذشته پنهان خود کنار می آید. وقتی بلاک متوجه طرحی می شود که شهروندان آمریکایی را هدف قرار می دهد، خود را در تیررس رئیس اف بی آی می بیند که زمانی از او محافظت کرده بود...

"رستاخیزهای ماتریکس" به 20 سال پس از رویدادهای "انقلاب‌های ماتریکس" می رود و زندگی به ظاهر عادی نئو به عنوان «توماس ای. اندرسون» در سان فرانسیسکو را به تصویر می کشد، جایی که یک تراپیست برای او قرصهای آبی تجویز کرده است. نئو و ترینیتی یکدیگر را نمی شناسند اما مورفیوس قرص قرمز را به نئو پیشنهاد می کند و گشوده شدن درهای ذهنش را به دنیای ماتریکس...

یک معلم آشفته شبی عاشقانه را با یک عکاس خبری سپری میکند و در نهایت او را به خانه خود در برلین می آورد. اما او با نیت خوب این کار را نکرده بلکه میخواهد آن دختر را در خانه اش اسیر کند…