میرامووی

داستان این فیلم انیمیشنی درباره‌ی یک پستچی می‌باشد که به یک شهر شمالی فرستاده می‌شود تا در آنجا به اداره‌ی کارهای روزانه و نامه‌نگاری مشغول شود ، اما در آنجا کسی به نامه‌نگاری علاقه‌ای ندارد به همین دلیل او تصمیم می‌گیرد تا راهی برای برطرف کردن این مشکل پیدا کند و…

در اواخر دهه 80 میلادی در روزی که دیوار برلین سقوط می کند، نیکو یک پسربچه 12 ساله است که علاقه مند به فیلمبرداری می باشد و به همراه مادرش زندگی می کند. یک شب، زمانی که یک طوفان 72 ساعته شروع می شود، نیکو یک اتفاق عجیب را از طریق پنجره خانه همسایه اش، تماشا می کند...

یک مرد جوان به همراه سه برادر و خواهر کوچکتر از خودش که راز مرگ مادر عزیزشان را برای نگه‌ داشتن جمع خود مخفی کرده‌اند ، گرفتار یک نیروی مرموز در ملک بزرگ خود می‌شوند و…

آلما دختر جوانی‌ست که دارای مشکلات عاطفی است و همچنین یک رابطه خاص با پدربزرگش رامون دارد. او از 12 سال پیش که فرزندش یک درخت خانوادگیِ 2000 ساله زیتون را به منظور افتتاح یک رستوران به فروش رساند، هنوز با کسی صحبت نکرده است و…

یه دختر یک پسر. یک داستان عاشقانه اما همچنین در مورد رویاها، ترس ها، زندگی، عشق واقعی، دوستی و نحوه برخورد ما با آن. و رازی بین آنها...

ماجرای طوفان و تسونامی سهمگین سال ۲۰۰۴ میلادی در اسیای شرقی را نشان میدهد که خانواده ای به انجا میروند و در حالی که در خانه ساحلی خود در حال تفریح میباشند گرفتار این طوفان سهمگین و تسونامی میشوند و این امر باعث می شود ...

داستان فیلم درباره‌ی خانواده‌ای است که برای یک سفر تفریحی تجاری به پاریس سفر می‌کنند. در آنجا آنها که از لحاظ مادی در وضع خوبی هستند ، با زندگی‌ها و دنیای جدیدی آشنا می‌شوند که به آنها دیدی می‌دهد که چگونه می‌توانستند با تغییراتی در زندگی و در گذشته‌ی خود ، از دنیا و آسایش و خوشبختی بهتری برخوردار باشند و…

دیوید ایمز (تام کروز) دنیا را در دستانش دارد. او هر چه بخواهد دارد مالکیت یک موسسه انتشاراتی، ثروت فراوان، زیبایی، یک خانه خارق العاده در منهتن و یک نامزد زیبا به نام جولی (کامرون دیاز). یک روز او دختری به اسم سوفیا (پنلوپ کروز) را می بیند و ناگهان کشف می کند عشق چیست...

در ادامه قسمت قبلی داستان زندگی راکل و آرس که در رابطه و زندگی فردی خود با چالش هایی روبرو می شوند و…

نوح (Noah) باید شهر و دوستانش را ترک کند و به عمارت شوهر ثروتمند جدید مادرش نقل مکان کند. او در آنجا با نیک، برادر ناتنی جدیدش آشنا می شود. آنها در خفا دیوانه وار عاشق می شوند...