میرامووی

به فروشنده اعتماد نکنید یا هدف؛ فیلمی معمایی مهیج با بازیگری شین هه-سان است. سو هیون از یک وب سایت فروش کالاهای دست دوم، یک ماشین لباسشویی می خرد. وقتی ماشین لباسشویی را تحویل می گیرد، متوجه می شود که ماشین خراب است. او عصبانی می شود و نظراتی را در وب سایت می گذارد و به سایر کاربران در مورد فروشنده هشدار می دهد؛ سپس یک پیام تهدیدآمیز از فروشنده دریافت می کند…

داستان دختری که به اتهام جرم قتل ناپدری سواستفاده گر خود به زندانی منتقل می شود.

یک متصدی بار با یک نفر از خارج شهر تیم می شود تا از بار خانودگیش در برابر کله گنده این شهر کوچک محافظت کند.

در جهانی که انسان‌های دارای قدرت‌های ویژه تحت نظارت شدید ربات‌های پلیس قرار دارند، یک مجرم سابق برای محافظت از یک نوجوان در برابر یک پلیس فاسد، با ارباب مواد مخدری که از او متنفر است، همکاری می‌کند و ...

«سلما» (بیورک)، مهاجر چک، زنی است جدا شده، پسری (کوستیک) دارد، در کارخانه ای در یکی از مناطق روستایی امریکا کار می کند و رفته رفته بینایی اش را از دست می دهد. تنها عاملی که او را از شر مصایب زندگی اش رهایی می بخشد، علاقه ی شدیدی است که به موسیقی دارد...

فیلمی کمدی به کارگردانی رندی زیسک است. کارآگاهی حرفه‌ای مبتلا به وسواس فکری به نام مانک تصمیم می‌گیرد بار دیگر به کار خود بازگشته تا پرونده مربوط به دخترخوانده روزنامه‌نگارش، مولی را حل کند. در این پرونده زمانی که مولی برای جشن عروسی خود آماده می‌شود، نامزدش در یک حادثه ناگوار جان خود را از دست می‌دهد…

"Cameron Poe"، جزء یکی از نیروهای قهرمان سابق ارتش ایالات متحده که به طور تصادفی و غیر عمد برای دفاع از همسرش باعث کشتن یک مرد میشود و به مدت 7 سال به زندان فدرال فرستاده می شود. پس از چندی وی آزادی مشروط میگیرد و میتواند نزد همسر و فرزندش به خانه برگردد. اما "Cameron" را همراه با چند تن از خطرناکترین جنایتکاران کشور در یک هواپیما قرار میدهند. که ناگهان در بین راه هواپیما با یک نقشه برنامه ریزی شده دزدیده میشود و...

گروهی از خلافکاران یک کشتی باری را منفجر می کنند و یکی از این افراد توسط پلیس دستگیر می شود. او در بازجویی خاطرات خودش را تعریف میکند و اینکه چگونه کشتی را منفجر کردند. در حین تعریف داستان او به اطلاعاتی پی می بریم که …

استنلی (جیم کری) یک کارمند بانک است که در زندگی روزره خود فردی خجالتی، ترسو و بد شانس محسوب می شود. اغلب افراد او را به تمسخر می گیرند اما این وضع وقتی تمامی می بابد که او به صورت اتفاقی، ماسکی را می یابد که با گذاشتن آن بر روی چهره اش، به فردی جذاب، قابل اعتماد و قدرتمند تبدیل می شود. در ادامه گانگستر دوریان تایرل و دوستش تینا برای سرقت از بانکی که استنلی در آن کار می کند، وارد عمل می شوند اما …

زندگی دو قاتل قراردادی، یک بوکسور، همسر یک گانگستر و چند سارق رستوران، در چهار داستان از خشونت و رستگاری گره می خورد...