میرامووی

داستان زندگی زوجی به نام‌های هنریتا و جونیور را در سال ۲۰۶۵ به تصویر می‌کشد. یک شب غریبه‌ای به نام ترنس در خانه آن‌ها را می‌زند تا شغلی را به جونیور پیشنهاد دهد. او به جونیور می‌گوید می‌تواند خلبان یک برنامه فضایی شود ولی باید همسرش هنریتا را رها کند و از این بابت خیالش راحت باشد؛ چرا که هنریتا تنها نخواهد ماند و توسط یک ربات که همسان جونیور است از او مراقبت می‌شود…

یک وکیل با سابقه نظامی باندی را که همسر و برادرش را کشتند و دخترش را گرفتند، تعقیب می کند.

آخرین تماس به استانبول: این درام عاشقانه، درباره یک ملاقات شانسی در فرودگاه است. دو زن و مرد متاهل به طور اتفاقی شبی فراموش نشدنی، پر از هیجان، میل و وسوسه را در شهر نیویورک تجربه می‌کنند.

بیهتر که یه خانم جوانِ تشنه‌ی دوست داشته شدن بود، عدنان ضیاگیل را که یک مرد ثروتمند و محترم ولی از لحاظ سنّی بزرگتر از او بود را برای خلاصی از شرّ مردهایی که مادرش به او قالب میکرد، انتخاب کرد اما زمان زیادی نگذشت که متوجه شد میزان توجه شوهرش به او، راضیش نمی‌کند. بیهتر با بهلول، عضو جوان و خوشتیپ خانواده ضیاگیل، وارد یک رابطه ممنوعه شد و برای این عشق حتی مرگ را هم به جان خرید…

زنی به دنبال انتقام از مردی که مادرش را ربوده است.

کرم که سعی می کند در ماتورا زندگی جدی داشته باشد و عاشق پری می شود اما زندگی جهنمی است که او را جدی نگیرد. در یک چرخش وقایع، کرم تبدیل به پوجا می شود که هرج و مرج بیشتری را در زندگی پر هرج و مرج او ایجاد می کند.

یک آهنگساز که برای به پایان رساندن یک پروژه دچار مشکل جدی شده است، به اصرار همسرش، برای خلاص شدن از این وضعیت دست به کار می شود، اما...

ویرا یک اسلحه را از یک اسلحه خانه محترم می دزدد، غافل از اینکه ارجان، وارث مغازه، او را تعقیب خواهد کرد. او به او تیراندازی و پرداخت هزینه اسلحه را یاد می دهد، اما ارژن عاشق او می شود. ویرا آرجان را به چالش می کشد و باعث ایجاد پیچ ​​و تاب در رابطه آنها می شود.

رالفی که در مورد بارداری دوست دخترش دچار تعارض است، وقتی با خانواده ای مرموز از مردان آشنا می شود، زندگی رالفی از کنترل خارج می شود.

یک فرد مذهبی در مدرسه گرفتار می شود، وی با توصیه یکی از فرستاده های لرد شیوا تصمیم می گیرد در دادگاه ثابت کند که پسرش کار اشتباهی نکرده و...