میرامووی

وقتی خانواده چیس به خانه ای در دیترویت نقل مکان می کنند، آرکین را اسخدام می کنند تا پنجره ها و درهایشان را تعمیر کند. همسر و دختر او به آدم خطرناکی پول زیادی بدهکار هستند، اما حقوق آرکین برای پس دادن پول کافی نیست به همین دلیل او تصمیم می گیرد از گاوصندوق چیس سرقت کند...

داستان فیلم در سال 2017 اتفاق می افتد . در این زمان تکنولوژی بسیار پیشرفت کرده است و روابط از بین رفته است. انسان ها تمامی کارهای خود را به روبوت هایی که کاملا از نظر فیزیکی و مانند خودشان هستند واگذار کرده اند و این روبوت ها هستند که تمامی کارهای انسانی را انجام میدهند و فقط وظیفه ی کنترل آنها را بر عهده دارن و …

«کلیوس» با یک تبهکار چینی روبرو می شود که قلب تقریبا فناناپذیر او را دزدیده، و به جای آن یک قلب باتری ای در سینه‌اش قرار داده که مرتب باید شارژ الکتریکی شود تا او را زنده نگه دارد.

یک مرد جوان پس از مفقود شدن در افغانستان، همسر و فرزندان برادر بزرگتر خود را تسکین می دهد...

کاترین (مور) و دیوید (نسون ) زوج خوشبختی هستند که یه پسر با استعداد هم دارند. همه چیز خوب پیش میرود تا زمانی که دیوید هواپیمای خود رو از دست میده برای برگشتن به خانه و همچنین مراسم تولد سورپرایز کننده ای رو که همسرش هم براش تدارک دیده بود رو از دست میده ، از همین جا همسرش به اون شک میکنه و تصمیم میگیره تا دیوید رو با یه آزمایش سخت بیازماید و تا اینکه…

یک کارمند ناامید دفتر می فهمد که او پسر یک قاتل حرفه ای است و توانایی های فوق انسان کشی پدرش را دارد...

کشتی گیر، فیلمی درام به کارگردانی دارن آرونوفسکی است. میکی رورک، مریسا تومی و ایوان ریچل وود از بازیگران فیلم هستند. «رندی» (میکی رورک) سال ها از دوره ی اوج اش گذشته است. ستاره سال های پیشین مسابقات کشتی اکنون به صورت نیمه وقت در خواروبار فروشی کار می کند. او به خاطر وضعیت جسمی اش شاید دیگر نتواند کشتی بگیرد، برای همین تصمیم می گیرد تا تغییراتی در زندگی اش ایجاد کند. او حتی به سراغ دخترش می رود و سعی می کند گذشته ها را جبران کند. اما پیشنهاد مبارزه با رقیب قدیمی اش او را سر دو راهی بزرگی قرار می دهد.

دریاچه بهشت یا دریاچه ایدن یا ایدن لیک، فیلمی ترسناک مهیج به کارگردانی جیمز واتکینز و بازی مایکل فاسبندر، کلی رایلی و جک اوکانل است. دو جوان با مزاحمت چند نفر مواجه میشوند. خیلی زود مشاجره بالا میگیرد و ماجراهای وحشتناکی آغاز میشود…

این فیلم بازسازی فیلمی به همین نام اثر خود هانکه است که در سال ۱۹۹۷ ساخته شده بود. خانواده فاربر که به تعطیلات رفته‌اند به زودی با پیدا شدن سر و کله دو نفر با لباس های گلف بر تن آرامش‌شان بر هم می ریزد…

در شهر لندن و در یک رستوران روسی یک باند مافیای روسی فعالیت می‌کند. ریاست این گروه بر عهده «سیمون» و پسر کله شقش «کریل» است. راننده کریل، «نیکلای» خود را به همه افراد ثابت می‌کند و تنها شرطی که باید بپذیرد فراموشی خانواده‌است گرچه خود او هم از این بابت ناراحت نیست زیرا نسبت به پدر و مادرش هیچ احساسی ندارد. نیکلای مرموزی که حتی خود کریل هم او را درست نمی‌شناسد، به سادگی دشمنان خانواده جدیدش را از بین می‌برد و پله‌های ترقی را طی می‌ کند، هرچند که هیچ کس هویت واقعی او را نمی‌داند.